
دفع سموم رواني
1- ورود خاطره تنش به ضمير ناخود آگاه موجب مي شود که تنش با روح و روان انسان عجين شود و
همواره حتي بعد از حذف عامل استرس، باز شخص در حالت تنش و دور از هر گونه آرامش رواني قرار
بگيرد.
2- تراکم تنش از کام هاي وازده ( انسان آرزوها و کام هاي ناخوشايند را وا م يزند و به ضمير ناخودآگاه
مي راندو اين کام ها پيوسته در صدد يافتن راهي هستند که بتوانند از ناخودآگاهي به خودآگاهي
آيند) است که موجب جريحه دار شدن روح و روان شده ؛ اين تراکم تنش "عقده" يا "کمپلکس" ناميده
مي شود که موجب افزايش فشار رواني و برهم خوردن آرامش روحي مي شود.
3- ضمير ناخود آگاه همواره در پي کامجويي ( دستيابي به خواسته هاي خود ) است و ضمير خود آگاه
مانع آن مي شود ؛ که سرانجام با دخالت ضمير خود آگاه برتر در امر قانون و مسائلِ وجداني ، اين سه
نيرو در گير کشمکش رواني و جنگ و ستيز قرار بگيرند و در نتيجه آرامش رواني دچار اختلال و شخص
دچار تنش و بيماري هاي روان تني شود.
4- براي کسب آرامش رواني بايد اين سه نيرو باهم سازش کنند براي همين منظور احتياج به
مکانيسم هاي رواني است که اين سه نيرو را راضي نگه دارد (مکانيسم هاي رواني فرايندهايي
هستند که شخص را در مواجهه با مسائل بيروني ياري مي کنند).
5- مکانيسم هاي رواني با شکل برتر و تکامل يافته تر، دست يابي به خواسته ها را به عرضه ظهور
مي رساند. اين دست يابي به خواسته ها در مراحل ابتدايي، خود را در قالب هاي گوناگون نشان مي
دهد.هنرمند واکنش خود را از کام هاي وازده به شکل هنر در مي آورد. هنر برترين روش ارضا کردن
تمايلات سرکوفته است که به وسيله تصعيد به اشکال گوناگون متجلي مي شود.
برايه مشاهده به ادامه مطلب مراجعه گردد...
ادامـــه مـــطلب ... |